سخن درباره واقعه عاشورا بدون بررسی اتفاقات تاریخی قبل از آن صحیح نخواهد بود؛ همانگونه که تشخیص تفاوت عملکرد متفاوت امام حسن و حسین علیهما السلام نیز محتاج شرح وقایع گذشته است . بعد از وفات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در حالی که حضرت علی علیه السلام در حال تجهیز ایشان برای دفن بودند عده ای با توجه به برنامه های قبلی خود فرصت را مغتنم دانسته و در سقیفه بنی ساعده پایه های حکومت خود را نهادند . حضرت علی علیه السلام در برابر این جریان به وصیت پیامبر و بر اساس مصلحت اسلام عمل کردند (چرا که حکومتهای ایران و روم در صدد از بین بردن اسلام بودند) ایشان از بیعت با خلیفه امتناع کردند اما آنها با تهدید و ارعاب و آتش زدن خانه حضرت امام را وادار به بیعت می نمودند. « امام در جواب اشعث بن قیس که سبب شمشیر نکشیدن حضرت را می پرسد می گویند: ترس یا ناخوشایندی ملاقات پروردگار مانع من نبود ولیکن عهد و امر پیامبر مانع بود چرا که پیامبر مرا از کار امت خود آگاه کرده بود و تعهد من این بود که اگر یارانی پیدا کردم با آنها بجنگم و الا دست بکشم تا زمانی که بر اقامه دین و کتاب خدا و سنتش یارانی پیدا کنم . و پیامبر به من خبر داده بودند که امت تو را رها می کنند و از غیر تو تبعیت می کنند و فرمودند امت بعد از من مثل هارون و تابعینش و گوساله و پیروانش خواهند شد. و هارون در جواب موسی که علت عدم منع بنی اسرائیل از گوساله پرستی را از او پرسید گفت: " من ترسیدم که بگویى: تو میان بنى اسرائیل جدایى افکندى، و گفتار مرا رعایت نکردى"[1] »[2] پس حضرت با توجه به این مسائل بود که دست به شمشیر نشدند . بعد از ایشان نیز امام حسن علیه السلام با معاویه صلح کردند و فرمودند اگر یاران خالصی داشتم با معاویه صلح نمی کردم .[3] و همچنین فرمودند صلح من با معاویه مانند صلح پیامبر با بنی ضمره و بنی اشجع و صلح حدیبیه است با این تفاوت که آنها کافر ظاهری بودند اما معاویه کافر باطنی است. و اگر من با معاویه صلح نمی کردم کسی از شیعه ما بر روی زمین نمی ماند.[4]در دوران امام حسین علیه السلام تا زمانی که معاویه زنده بود امام نیز همانند امام حسن عمل می کردند و به قرارداد خود با معاویه وفا کردند( هر چند در باطن این صلح ناراحتشان می کرد ) اما بعد از به تخت نشستن یزید وضع متفاوت گشت . یزید در نامه ای خطاب به حاکم مدینه ولید بن عتبه از او خواست که از امام حسین برای او بیعت بگیرد و به او اجازه تاخیر ندهد.[5] اما امام بیعت نکردند و در جواب او فرمودند: همانا ما اهل بیت پیامبر ، معدن رسالت و محل رفت و آمد ملائکه هستیم ، خدا با ما آغاز کرده و به ما ختم می کند در حالی که یزید مردی فاسق شرابخوار قاتل انسانهای بی گناه و آشکار کننده فسق خود است و هیچگاه مثل منی با مثل او بیعت نمی کند.[6] بد نیست مختصری هم در باره شخصیت یزید بگوییم ؛ بلاذری می نویسد :یزید میمونی داشت که آن را ابا قیس نام نهاده بود و می گفت او پیرمردی از بنی اسرائیل است که گناه کرده و مسخ شده ( تمسخر آیه 65 سوره بقره) و به آن شراب می داد و به کارهای او می خندید.[7] ابن کثیر نیز درباره او می نویسد : نقل شده که یزید مشهور به ساز و تنبور ، شراب خواری ، غنا ، صید ، گرفتن امردان ، زنان آوازه خوان و بازی با سگان و میمونها و کفتار و جنگ بین قوچها بوده است.[8] یزید در دوران خلافتش مرتکب سه جنایت بزرگ شد: ?) شهادت امام حسین ویارانش در کربلا. ?) حمله به مدینه ومباح شمردن جان ومال وناموس مسلمین[9] وکشتن چند هزار نفر از جمله هفتصد نفر از حافظان قرآن ?) حمله به مکه معظمه و آتش زدن کعبه ونصب منجنیق برای سرنگونی عبداللّه بن زبیر [10]. با توجه به این مطالب می توان حقیقت کلام سابق امام را فهمید. امام همچنین در برخی از بیانات خود علت بیعت نکردن خود را بیان کرده اند . ایشان در وصیت خود به برادرشان محمد حنفیه می نویسند : من از سر شادى و سرمستى و تباهکارى و ستمگرى قیام نکردم، بلکه براى طلب اصلاح در امت جدم به پا خاستم، و اکنون مىخواهم امر به معروف و نهى از منکر کنم، و بر روش جدم و پدرم على بن ابى طالب حرکت کنم.[11] همچنین امام در نامه ای به بزرگان بصره می نویسند : من شما را به کتاب خدا و سنت پیامبرش دعوت می کنم چرا که سنت مرده و بدعت زنده شده و از شما می خواهم که به گفتار من گوش کنید و از امرم اطاعت کنید تا به راه درست هدایتتان کنم .[12] همچنین امام در جواب مروان که از ایشان بیعت با یزید را خواستند فرمودند : با اسلام باید خداحافظی کرد زمانی که فرمانروایی چون یزید داشته باشد.[13] همچنین ابو مخنف می نویسد: امام حسین برای اصحاب خود و اصحاب حر در البیضة سخنرانی کردند و فرمودند :« ای مردم همانا رسول خدا فرمودند هر کس سلطان ستمگرى را بنگرد، که حرام خدا را حلال کرده، دین خدا را فرو افکنده، با سنّت پیامبر خدا مخالفت مىکند، و در میان مردمان با گناهکارى و ستم حکم مىراند، سپس با سخنرانى و اقدام براو عکس العملی نشان ندهد ، سزاوار است که خداوند آن کس را نیز به سرانجام (خوارى و عذاب) آن پادشاه دچار سازد.آگاه باشید که اینان ملازم پیروی از شیطان هستند و اطاعت خداوند را رها کرده اند و فساد را ظاهر کرده اند و حدود را تعطیل کرده اند و فیء را منحصر برای خود کرده اند و حرام خدا را حلال و حلالش را حرام کرده اند»[14]
[1] سوره طه آیه 94 [2] اسرار آل محمد علیهم السلام، ص: 318 و البرهان فی تفسیر القرآن، ج3، ص: 774 [3] امالی ، شیخ طوسی ص 566 [4] علل الشرایع، شیخ صدوق جلد 1 ص 211 [5] الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، شیخ مفید ج2، ص: 33 [6] اللهوف على قتلى الطفوف، سید بن طاووس ص: 23 [7] انساف الاشراف ج 4 ص 1 و 2 [8] البدایه و النهایه ج 8 ص 236 [9] این روز در تاریخ به نام یوم الحرة معروف است [10] برای اطلاع بیشتر از جنایات یزید و لشکرش به کتاب معالم المدرستین تالیف علامه عسکری جلد 3 صفحه 188 مراجعه کنید. [11] بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج44، ص: 329 [12] تاریخ طبری ج 4ص 226 ، البدایه و النهایه ج 8 ص 170
برای جواب به این پرسش عرض می کنم این مساله را می توان به دو نحو سوال کرد .
1- آیا پرداخت خمس هدیه در صورتی که بدانیم بخشنده اهل خمس نبوده و خمس مال بخشیده شده را نداده ، واجب است ؟
2- آیا پرداخت خمس هدیه در صورتی که در طول سال خمسی در هزینه های مجاز مصرف نشده ، واجب است یا نه ؟
اما جواب سوال اول عده ای از فقهاء قائلند که خمس مال بر عهده بخشنده است و بر گیرنده تکلیفی الزامی متوجه نیست .
اگر چیزى را که خمس آن داده نشده به مسلمان اثنا عشرى ببخشند ، پنج یک آن به عهده خود بخشنده است ، و چیزى بر این شخص نیست . ( سیستانی ص 364 ، تبریزی ص 308 )
اما در مقابل عده ای فرموده اند یک پنجم آن مال به گیرنده منتقل نمی شود .
اگر چیزى را که خمس آن داده نشده به کسى ببخشند پنج یک آن چیز مال او نمی شود . ( لنکرانی ص 340 ، صافی ص 350 ، وحید خراسانی ص 520)
جواب سوال دوم :
اگر از غیر کسب ، مالى بدست آورد مثلا چیزى به او ببخشند چنانچه از مخارج سالش زیاد بیاید احتیاط واجب آن است که خمس آن را بدهد . ( لنکرانی ص 339 ، بهجت ص 326 )
خمس آن را باید بدهد . ( خوئی – سیستانی - گلپایگانی )
خمس آن لازم نیست .( خمینی – خامنه ای – روحانی )
اگر از غیر کسب مالى بدست آورد ، مثلا چیزى به او ببخشند ، چنانچه از مخارج سالش زیاد بیاید و آن هدیه چیز کم یا کوچکى حساب نشود خمس آن را باید بدهد . ( تبریزی ص 306)
در صورت وجود هر گونه سوالی می توانید آنرا در قسمت نظرات بیان کنید .
از اظهار نظر شما خوشحال می شوم .
پرداخت مثلا الکترونیکی بانک ملت و شرکت به پرداخت behpardakht
ظاهرا بانک ملت یک سری از خدمات اینترنتی خود را که مربوط به کارتهای عابر بانک و اکسس کارت است را به شرکت به پرداخت محول کرده است اما بشنوید از خدمات مثلا الکترونیکی این دو :
روز پنجشنبه به تاریخ 20/10/86 اقدام به خرید اینترنتی بلیط قطار از سایت رجا نمودم و بعد از کسر پول از حساب بنده بلیطی برای من رزرو نشد و بعد از چندین روز باز هم پول به حساب بنده برنگشت . وقتی پیگیری کردم و با شرکت به پرداخت تماس گرفتم گفتند یک ماه طول می کشد تا نامه نگاری شود و پول شما مسترد شود حال شما بگویید کجای این پرداخت الکترونیکی و هوشمندانه است . آن از پرداخت الکترونیکی و این هم از استرداد واقعا فوق الکترونیکی .
هر گناهی خواستی انجام بده اما با پنج شرط
در کتاب جامع الاخبار اینگونه نقل شده است که مردی نزد امام حسین (ع) آمد و گفت من مردی گنهکار هستم و نمی توانم جلوی خودم را بگیرم پس مرا پندی دهید حضرت فرمودند : پنج کار انجام بده و سپس هر گناهی خواستی انجام بده 1- از هیچ یک از انواع روزی خدا نخور و هر گناهی خواستی انجام بده 2- از قلمرو حکومت خدا خارج شو وهر گناهی خواستی انجام بده 3- مکانی را بیاب که خدا تو را نبیند و هر گناهی خواستی انجام بده 4- زمانی که ملک الموت عزرائیل علیه السلام برای گرفتن روحت آمد او را از خودت بران و هر گناهی خواستی انجام بده 5- زمانی که مالک ( فرشته دربان جهنم ) تو را وارد آتش کرد داخل مشو و سپس هر گناهی خواستی انجام بده
خلاصه امام علیه السلام آن مرد را به تفکر در این امور دعوت کرد و اینجاست که یک ساعت تفکر بهتر از 70 سال عبادت است .
متن عربی حدیث :
و روی عن علی بن الحسین ع أنه جاء رجل و قال أنا رجل عاص و لا أصبر عن المعصیة فعظنی بموعظة قال ع افعل خمسة أشیاء و أذنب ما شئت فأول ذلک لا تأکل رزق الله و أذنب ما شئت و الثانی اخرج من ولایة الله و أذنب ما شئت و الثالث اطلب موضعا لا یراک الله و أذنب ما شئت و الرابع إذا جاء ملک الموت لیقبض روحک فادفعه عن نفسک و أذنب ما شئت و الخامس إذا أدخلک مالک فی النار فلا تدخل فی النار و أذنب ما شئت
جامعالأخبار ص : 131
همچنین امام فرموده اند : بدانید نیاز مردم به شما از نعمتهای خدا در حق شماست پس این نعمت ها را از خود مرنجانید . ( کشفالغمة ج : 2 ص : 30)
در کشور ما از ارئه خدمات اینترنتی زیاد حرف زده می شود و یک سری خدماتی هم ارائه می شود اما راجع به سایت ها و شرکت های ارئه کننده خدمات و بانکهای اینترنتی مطالبی را می توان بیان کرد ، تا مرز بین حقیقت و شعار بیشتر مشخص شود . امروز می خواهم راجع به سایت ضعیف رجا صحبت کنم .
این چند روزه زمان آغاز پیش فروش بلیطهای اینترنتی می باشد بنده خود در این چند روزه سعی و تلاش کردم بلیط تهیه کنم اما چشمتان روز بد نبیند که واقعا این سایت با اشکالهای متعدد و متفاوت اعصاب آدم را خورد می کند و کار آدم را به جایی می کشاند که الان مکان ذکرش نیست اما جالب است که بدانید این مشکل فقط در این برهه زمانی نیست بلکه حتی در گذشته هم وجود داشته و به شکل اصولی حل نشده است همین امسال به محض پیش فروش بلیطهای تابستانی سعی در خرید بلیط کردم اما نهایتا با اینکه از آغاز به خرید پرداختم روز بعدش با قطارهای پر مواجه شدم که انسان را دچار شک می کرد.
خلاصه این است تقلید ما از شرکتهای خارجی که خدمات الکترونیک ارائه می کنند . در این زمینه در آینده نیز خواهم گفت .
سلام می کنم خدمت تمامی بازدید کنندگان محترم
این وبلاگ همانطور که از اسمش پیداست حول یک موضوع خاص صحبت نمی کنه بلکه هر چیزی که مورد علاقه بنده باشه و فکر کنم به نوعی برای شما مفید است عرضه می کنم . رشته اصلی بنده فقه و مبانی حقوق اسلامیه و کلا با علوم اسلامی سروکار دارم مخصوصا فقه و اصول اما در عین حال به موضوعاتی مثل کامپیوتر و موبایل و اخبار روز و امور الکترونیکی علاقه دارم و در تمامی زمینه ها مطلب می گذارم و امیدوارم با نظرات خودتون مرا در این راستا کمک کنید
امروز که این وبلاگ رو تاسیس می کنم مصادف با اول محرم 1429 می باشد و از آنجا که ما جزء ارداتمندان اون حضرت هستیم مناسب دیدم مطالبی را راجع به ایشان بیان کنم .
حاکم نیشابوری که جزء علماء اهل سنت است در کتاب مستدرک از ابی هریره نقل می کند : روزی پیامبر همراه حسن و حسین بر ما وارد شدند در حالیکه یکی بر یک شانه حضرت و دیگری بر شانه دیگر حضرت بودند و گاهی دهان حسن و گاهی دهان حسین را می بوسیدند تا اینکه به ما رسیدند مردی به ایشان گفت آیا دوستشان داری حضرت فرمودند بله هر کس آن دو را دوست داشته باشد مرا دوست داشته و هر کس با آنها دشمنی کند با من دشمنی کرده است .
سپس حاکم نیشابوری می نویسد با اینکه این حدیث دارای سند صحیح است اما بخاری و مسلم که ملتزم به نقل احادیث صحیح بوده اند این حدیث را نقل نکرده اند .
همچنین در ادامه ایشان از پیامبر به سند صحیح نقل می کنند که حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشت می باشند .
حال شما خود بنگرید چه کسانی با حسن و حسین به دشمنی پرداختند ( چه با جنگ و چه با زدن تیر به پیکر آن بزرگان و ... ) و چه کسانی با آنان دوست بودند .
آدرس : المستدرک على الصحیحین ج3/ص182
عن أبی هریرة قال خرج علینا رسول الله صلى الله علیه وسلم ومعه الحسن والحسین هذا على عاتقه وهذا على عاتقه وهو یلثم هذا مرة وهذا مرة حتى انتهى إلینا فقال له رجل یا رسول الله إنک تحبهما فقال نعم من أحبهما فقد أحبنی ومن أبغضهما فقد أبغضنی هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه